۱۳۸۸ دی ۱۶, چهارشنبه

منتظری و جایگاه دین در جامعه

محمد برقعی

در مورد نقش مذهب در جامعه سه دیدگاه مطرح است که بسته به شرایط در طول این سی سال هر یک در زمانی قدرت گرفته اند و مقبولیت یافته اند.

1ـ دین در حکومت

2ـ دین امری شخصی

3ـ دین در عرصه مدنی

فوت آیت اله منتظری پاسخ روشنی به این مسئله داد. در مراسم تشییع جنازه شاهد بودیم که جامعه دین حکومتی را رد کرده است، زیرا در تلفیق دین و حکومت برعکس نظر آیت اله خمینی و یارانش این دین نیست که با عطر معنویت و اخلاق حکومت را تلطیف می کند، بلکه این حکومت است که دین را ابزار قدرت می کند و حاکمان تنگ نظر انحصارگر از آن وسیله ای می سازند برای سرکوب هر چه بیشتر و بی رحمانه تر و تحمیق هر چه بیشتر مردم، لذا معلوم می شود چرا علمای دینی پیشین قرن ها به این نتیجه رسیده بودند که حکومت دینی اگر ممکن باشد به دست معصوم ممکن است که یعنی در جهان واقعیت تعویق به محال کردن یا به جهان اتیوپایی و آرمانی حوالت دادن و چرا اجماع همه علما بر ضد ولایت فقیه بود چه رسد به ولایت مطلقه فقیه.

اما این تشییع جنازه نشان داد کسانی که از راندن دین به عرصه شخصی حمایت می کنند، تا چه حد در خیالبافی و اراده گرایی روی دیگر سکه ولایت فقیه هستند. آنان در جهان یک جامعه را نمی توانند نشان بدهند که دین در عرصه ی اجتماعی و در نتیجه امور سیاسی نقشی موثر و توانمند نداشته باشد. آنان نمی توانند بگویند چگونه وقتی نمادی می تواند بخش وسیعی از مردم را بسیج کند، مردمی که در این راه از جان و مال خود مایه می گذارند با چه منطقی به آنان می توانند بگویند در عرصه اجتماع و سیاست فعال نباشند، زیرا این مردم وقتی بر آن باورند که ارزش های دینی آنان باعث سعادت اجتماعی شان می شود جز با زور سرکوب آیا می توان از آنان خواست که به پیروی از آن ارزش ها در جامعه فعالیت نکنند؟

اما اگر دین در قدرت، در عمل وسیله سرکوب می شود و ابزاری می شود برای اعمال نظر حاکمان تا با استفاده از ابزار حکومتی که متعلق به همه جامعه است، نظر یک بخش از جامعه را بر تمامی جامعه تحمیل کنند، و دین شخصی نه در عمل ممکن است و نه در نظر با اصول دمکراسی می خواند، دین مدنی نشان می دهد که پاسخ نهایی را دارد. دینی که مثل هر نهاد مدنی دیگر مستقل از دولت و ناظر بر دولت عمل کند و باز مثل هر نهاد مدنی در حد قدرت و نفوذ خود سهمی در راندن جامعه و قدرت سیاسی بیابد، زیرا سیاست واقعی یعنی صحنه دادوستد نیروهای اجتماعی، و حکومت سالم دموکرات یعنی برآیند همین نیروها. نیروهایی که قدرت خود را نه از ابزار حکومتی که متعلق به همه جامعه است، بلکه از قدرت نفوذ خود در جامعه و پذیرش مردمی به دست آورده باشند.

در این تشییع جنازه دیدیم دین حکومتی مطرود است و علمایی که جیره خوار حکومت هستند، در عمل همان می کنند که حکومتگران می کنند. آیت الله العظمی نوری همدانی خشمگین از توهین به آیت الله خامنه ای فریاد اعتراض برمی دارد، اما در برابر این همه دروغ و ریای حکومتی از جمله اعلام آن که پنج هزار در تشییع جنازه آیت الله منتظری شرکت کردند، سکوت می کند. اگر ایشان به جای مرجع تقلید استاندار یا وزیر می بودند، آیا حساسیتی غیر از این داشتند و برای ایشان تخلف از قدرت مهمتر از تخلف از آموزش های دینی نبود؟ و یا علمایی که از سر ترس یا منافع به اسم تقوا گوشه عزلت گزیده اند و در مقابل این همه فاجعه سکوت کرده اند، از نظر مردم محکوم نیستند؟

گویند سربازی یک بار از مقابل دشمن گریخت. در محاکمه گفت من انسانم و یک بار ضعف نشان داده ام. قاضی گفت عمری از بودجه ملت خرج تو و خانواده ات شده تا یک روز در مقابل دشمن بایستی، لذا تو تمام عمرت مال حرام خورده ای و این گناه شامل همه ی عمر تو می شود. این مراجع نیز باید بدانند که عمری مردم به آنها وجوهات شرعی داده اند و احترام گذاشته اند تا یک روز از منافع آنان دفاع کنند، و این محافظه کاری آنها یک صفت شخصی نیست، بلکه باعث سلب ایمان مردم از کل مرجعیت و روحانیت می شود.

به هر حال در تشییع جنازه این انسان بزرگ دیدیم که دین در عرصه مدنی بسیار مفید و کاری ست و مردم برای مراجعی چنین احترام قائلند و در تشییع جنازه ایشان با وجود تمام موانع، جمعیتی که آمد چندین برابر جمعیتی بود که در فوت بزرگترین مرجع تقلید قرن آیت الله العظمی بروجردی شرکت کردند، زیرا وی در عمل نشان داد که دین محدود به اصلاح اخلاقیات فردی و مسایل شرعی نیست، بلکه مبارزه با ظلم و مهمتر اعتراف به خطا و پذیرش مسئولیت ها جزو دین اوست. هم چنین نشان داد در جامعه ما دین مدنی بیشتر از هر نهاد اجتماعی قدرت بسیج همه اقشار مردم را دارد.

منبع : www.rahesabz.net

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر